چند بیت از ناصر فیض

شاعر طنز پزداز قمی!!!
بنشین صاف و ساده گریه کنیم
مثل یک خانواده گریه کنیم
...
گرچه آنقدرها هم آسان نیست
بنشین ایستاده گریه کنیم
...
گریۀ مرد کار خوبی نیست
مثل یک مرد ماده گریه کنیم
***
اين كيست كه بر قله ي الوند نشسته!
انگار كسي پشت پدافند نشسته
در تركش خود تير ندارد دو سه ماهي ست
سرباز به اميد خداوند نشسته
***
تمام آهوان را آدمي يک روز خواهد خورد
ولي هرگز نخواهد خورد چيزي جز گياه ، آهو
...
اگر شد مي گذارد بر سر آهو ، کلاه ، آدم
ولي کي مي گذارد بر سر آدم کلاه ، آهو ؟!"
***
+ نوشته شده در یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۰ ساعت 17:13 توسط .::سید محمد علی::.
|